این یه حقیقته. اگر مشتریان جدیدی نیاورید، نمیتوانید یک کسبوکار پر رونق داشته باشید. با این حال، این تنها نیمی از داستان است. همچنین باید بدانید که هر مشتری چقدر برای شما هزینه دارد.
هزینه جذب مشتری (CAC) معیاری است که با ظهور شرکتهای اینترنتی و کمپینهای تبلیغاتی مبتنی بر وب قابل ردیابی در حال رشد است.
امروزه، بسیاری از شرکتهای مبتنی بر وب میتوانند در کمپینهای بسیار هدفمند شرکت کنند و مشتریان را در حین پیشرفت از سرنخهای علاقهمند به مشتریان وفادار طولانی مدت، ردیابی کنند. با این حال، تبدیل این مشتریان بالقوه به خریداران وفادار رایگان نیست، و اگر میخواهید تلاشهای بازاریابی شما ارزشمند باشد، باید هزینه جذب مشتری خود را بدانید.
در این مقاله، متریک CAC را با جزئیات بیشتری توضیح میدهم، نحوه اندازهگیری آن و اقداماتی که میتوانید برای بهبود آن انجام دهید.
چه چیزی وارد هزینه های جذب مشتری می شود؟
در مورد هزینه های جذب مشتری باید به چیزهای زیادی فکر کنید. به طور معمول، تبلیغات سهم عمدهای از بودجه شما را به خود اختصاص میدهد، اما موارد زیادی وجود دارد که باید در نظر بگیرید، مانند:
- هزینه تیم بازاریابی و تیم فروش شما
- هزینه های خلاقیت، فنی، انتشار و تولید
- نگهداری موجودی
به طور مداوم، کسب و کارها همچنین باید مواردی مانند منابع اضافی خدمات مشتری یا پیاده سازی فناوری های جدید را برای حمایت از مشتریان جدید در نظر بگیرند.
علاوه بر این، کسب و کارها باید برای هزینه مشتریان از دست رفته در طول زمان به دلیل ریزش برنامه ریزی کنند.
متریک CAC چه معنایی برای شما و کسب و کار شما دارد
هزینه جذب مشتری اکنون بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. چرا؟ زیرا تحقیقات نشان می دهد که برندها برای هر مشتری جدید حدود ۲۹ دلار ضرر می کنند.
در سالهای اخیر، هزینه جذب مشتری ۶۰ درصد افزایش یافته است و شرکتها با چالشهای متعددی مواجه هستند، از جمله:
- افزایش قوانین حفظ حریم خصوصی مشتریان
- پایان کوکی های شخص ثالث
- راه اندازی iOS 14.5
همانطور که جردن جول، مدیر تحقیقات سابق IDC و اکنون تحلیلگر در محل اقامت VTEX، توضیح می دهد :
«هزینه جذب مشتری یک چالش بزرگ برای برندها و خرده فروشان است. برخی از برندها اکنون بهجای بهدست آوردن مشتریان جدید از طریق ارسال کاتالوگهای کاغذی شخصیشده به خانههایشان، بهجای بهدست آوردن آنها از طریق تبلیغات دیجیتال، ارزانتر هستند.
هزینه جذب مشتری نیز برای سرمایه گذاران بالقوه ضروری است.
سرمایه گذاران در مراحل اولیه می توانند سودآوری یک شرکت را با مشاهده تفاوت بین میزان درآمد کسب و کار شما از خریداران و هزینه تضمین آنها به عنوان مشتری تعیین کنند.
سرمایه گذاران بیشتر علاقه مند هستند که منابع مورد نیاز شرکت را فراهم کنند، شرکا به رشد متعهدتر هستند و شرکت می تواند از حاشیه سود بهبود یافته برای انتقال ارزش به مشتریان خود برای موقعیت بهتر در بازار استفاده کند.
چگونه هزینه جذب مشتری را محاسبه کنیم؟
شما می توانید هزینه جذب مشتری را با تقسیم تمام هزینه های صرف شده برای جذب مشتریان بیشتر (هزینه های بازاریابی) بر تعداد مشتریانی که به دست می آورید محاسبه کنید:
به عنوان مثال، اگر شرکتی سالانه ۱۰۰ دلار برای بازاریابی هزینه کند و در همان سال ۱۰۰ مشتری به دست آورد، CAC آن ۱٫۰۰ دلار است.
با این حال، باید از هشدارهای استفاده از این معیار آگاه باشید.
به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است در بازاریابی در یک منطقه جدید یا SEO در مراحل اولیه سرمایه گذاری کرده باشد که انتظار نداشته باشد تا بعداً نتایجی را ببیند. در حالی که نادر است، این موارد ممکن است فرمول را هنگام محاسبه CAC مخدوش کنند.
بهتر است برای در نظر گرفتن این موقعیت ها چندین تغییر انجام دهید. با این حال، ما چند نمونه از محاسبه متریک CAC را در عملی ترین و ساده ترین شکل آن با دو مثال ارائه خواهیم داد. شرکت اول (مثال ۱) معیار ضعیفی دارد. دومی (مثال ۲) یک مورد عالی دارد.
مثال ۱: یک شرکت تجارت الکترونیک
در این مثال، یک شرکت تجارت الکترونیک ساختگی را در نظر می گیریم که محصولات غذایی ارگانیک می فروشد. این شرکت در ماه گذشته ۱۰۰۰۰۰ دلار برای تبلیغات هزینه کرد و تیم بازاریابی آن میگوید که شخصی ۱۰۰۰۰ سفارش جدید داده است. این نشان دهنده CAC 10 دلاری است، رقمی که هیچ معنایی ندارد.
اگر یک فروشنده مرسدس بنز CAC 10 دلاری داشته باشد، تیم مدیریت وقتی به صورت های مالی سال نگاه می کند خوشحال می شود.
اما در مورد این شرکت، میانگین سفارش مشتریان ۲۵٫۰۰ دلار است و در تمامی محصولات دارای مارک آپ ۱۰۰ درصدی است. این بدان معناست که به طور متوسط، این شرکت برای هر فروش ۱۲٫۵۰ دلار درآمد دارد و از هر مشتری ۲٫۵۰ دلار برای پرداخت حقوق، میزبانی وب، فضای اداری و سایر هزینه های عمومی درآمد دارد.
در حالی که این یک محاسبه سریع و کثیف است، اگر مشتریان بیش از یک خرید در طول عمر خود انجام دهند چه اتفاقی می افتد؟ اگر از خواربار فروشی های آفلاین خرید خود را متوقف کنند و فقط از این شرکت خرید کنند چه؟
ارزش طول عمر مشتری (CLV) این مشکل را حل می کند. با جستجو در موتور جستجوی مورد علاقه خود می توانید یک ماشین حساب CLV پیدا کنید. به طور کلی، این معیار به شما کمک می کند تا درک بهتری از هزینه جذب مشتری برای شرکت شما داشته باشید. نگران نباشید، ما بعداً در مورد آنچه در آن خواهد آمد با جزئیات بیشتری توضیح خواهیم داد.
اگر مشتریان به مدت ۲۰ سال هر هفته ۲۵ دلار خرید کنند، هزینه جذب مشتری ۱۰ دلاری ممکن است نسبتاً کم باشد! با این حال، این شرکت تجارت الکترونیک برای حفظ مشتریان تلاش می کند. اکثر مشتریان فقط یک خرید انجام می دهند.
مثال ۲: یک شرکت نرم افزاری آنلاین CRM (SaaS).
در این مثال، ما به شرکتی نگاه می کنیم که یک سیستم آنلاین برای مدیریت مخاطبین فروش برای مدیریت ارتباط با مشتری ارائه می دهد. هزینه توزیع نرم افزار کم است زیرا مبتنی بر ابر است و مشتریان به پشتیبانی کمی نیاز دارند.
همچنین میتواند به راحتی مشتریان را به دلیل دردسری که مشتریان برای بارگذاری تمام مخاطبین، وظایف و رویدادهایی که در حال ردیابی در یک نرمافزار جدید CRM تجربه میکنند، حفظ کند.
این شرکت راه خود را به موتورهای جستجو رسانده است و یک تیم پشتیبانی فروش متخصص دارد که با حداقل دستمزد، مستقر در مراکز تماس خود در یک شهر روستایی در غرب میانه کار می کنند.
علاوه بر این، این شرکت دارای شراکت های استراتژیک بسیاری است که عرضه ثابتی از مشتریان را فراهم می کند. آنها فقط ۲٫۰۰ دلار برای به دست آوردن یک مشتری جدید با ارزش مادام العمر ۲۰۰۰ دلار خرج می کنند. اینم محاسبه:
- هزینه کل مراکز تماس پشتیبانی فروش مشتریان جدید: ۱,۰۰۰,۰۰۰ دلار در سال
- کل قیمت پرداختی به شرکای اتحاد استراتژیک برای هر مشتری: ۱٫۰۰ دلار
- مجموع هزینه های ماهانه برای بهینه سازی موتورهای جستجو: ۲۰۰۰۰ دلار در سال
مجموع مشتریان جدید ایجاد شده در سال: ۱,۰۲۰,۰۰۰
هزینه جذب مشتری: (۱,۰۲۰,۰۰۰ دلار / ۱,۰۲۰,۰۰۰ مشتری) + ۱٫۰۰ دلار برای هر مشتری = ۲٫۰۰ دلار
همانطور که در مثال قبلی ما، مقدار فقط ارزش پول استخراج شده از مشتریان را دارد. این شرکت از یک محاسبه حفظ مشتری برای تعیین ارزش طول عمر مشتری (CLV) خود ۲۰۰۰ دلار استفاده می کند.
این بدان معنی است که این شرکت خاص می تواند یک سرمایه گذاری ۲٫۰۰ دلاری را به ۲۰۰۰ دلار درآمد تبدیل کند، که برای سرمایه گذاران جذاب است و به تیم بازاریابی سیگنال می دهد که یک سیستم موثر است.
CAC در هر کانال بازاریابی چطور؟
بیشتر بازاریابان می خواهند از هزینه جذب مشتری برای هر یک از کانال های بازاریابی خود مطلع شوند.
اگر میدانید کدام کانالها کمترین CAC را دارند، میدانید که بهترین منطقه برای تمرکز بر هزینههای بازاریابی خود چیست. هرچه بیشتر بودجه بازاریابی خود را به کانالهای CAC پایینتر اختصاص دهید، میتوانید مشتریان بیشتری را با بودجه ثابت به دست آورید.
روش ساده این است که با اکسل تمام رسیدهای بازاریابی خود را برای سال، سه ماهه یا ماه جمع آوری کنید، سپس آن مبالغ را بر اساس کانال جمع آوری کنید.
به عنوان مثال، چقدر برای تبلیغات گوگل و فیس بوک هزینه کردید ؟ ممکن است این را در ستونی به نام «PPC» یا «پرداخت به ازای کلیک» قرار دهید. چقدر برای سئو و وبلاگ نویسی هزینه کردید ؟ این ممکن است در ستونی به نام ” هزینه های بازاریابی ورودی ” قرار گیرد.
اکنون که میدانید برای هر کانال چقدر هزینه کردهاید، میتوانید یک فرمول ساده را اعمال کنید.
تنها مسئله این است که دانستن اینکه کدام کانال مسئول کدام مشتریان است می تواند چالش برانگیز باشد.
فرض کنید فقط یک تبلیغ پرداخت به ازای کلیک در یک روز اجرا کرده اید – فقط به عنوان آزمایش. در مجموع ۱۰ دلار خرج کردید و بس. وقتی به اکسل خود نگاه می کنید، به نظر می رسد پرداخت به ازای کلیک بهترین کانال بازاریابی است زیرا CAC بسیار پایین آن است. عاقلانه نیست که پرداخت به ازای هر کلیک را دوبرابر کنید زیرا می دانید که در آن دوره از همه آن استفاده نکرده اید.
برای شرکتهای تجارت الکترونیکی که محصولات فیزیکی را میفروشند، به راحتی میتوان فهمید که تبلیغات پرداخت به ازای کلیک چه چیزی منجر به فروش مستقیم میشود، زیرا ردیابی تبدیلی که پلتفرم تبلیغاتی ارائه میدهد.
در این صورت، می توانید آن مقدار را تعیین کرده و در اکسل خود یادداشت کنید. این به شما ایده بهتری در مورد اینکه کمپین های پرداخت به ازای کلیک شما نسبت به بقیه هزینه های بازاریابی شما چقدر است، می دهد.
همچنین، با ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل مشتری، میتوانید مشتریان پرداختی را به منبع اسناد «آخرین لمس» آنها ردیابی کنید. این بدان معناست که می توانید آخرین کانالی را که مشتری قبل از انجام اولین فروش خود با کسب و کار آنلاین خود بازدید کرده است، ببینید.
به عنوان مثال، اگر مشتری از یک نتیجه جستجوی ارگانیک آمده باشد، میدانید که تلاشهای سئوی شما منجر به خرید خاص شده است.
چگونه می توانید CAC را بهبود بخشید
هزینه جذب مشتری اغلب مهمترین هزینه شما در هنگام جذب مشتری جدید است و متاسفانه کاهش آن دشوار است.
با این حال، این بدان معنا نیست که شما باید آزمایش تکنیک های جدید یا امتحان روش های مختلف بازاریابی را متوقف کنید. در عوض، باید مکان های دیگری را برای کاهش هزینه ها پیدا کنید.
به نظر یک معضل می رسد، اینطور نیست؟ با این حال نگران نباشید، زیرا من نکاتی دارم که می تواند کمک کند.
محصول را خوب معرفی کنید.
یک مشتری محصول شما را بدون اینکه بفهمد چه کاری انجام می دهد خریداری نمی کند. وظیفه شما این است که ویژگی ها و مزایا را روشن کنید.
به این مثال از نایک نگاه کنید:
در یک نگاه می توانید کفش دویدن آن را ببینید:
- راحتی فوق العاده ای ارائه می دهد
- نرمی عالی و پشتیبانی سبک را ارائه می دهد
- دارای بالشتک برای دویدن در جاده
بهترین چیز در مورد صفحه؟ ویژگی ها و مزایا را در دو جمله کوتاه به همراه تصویری گیرا برای تأکید بر این نکته توضیح می دهد.
ببینید، این ثابت می کند که گاهی اوقات، ساده بهترین است.
به همه سوالات پاسخ دهید
مشتریان بالقوه ممکن است سوالاتی خارج از محدوده معرفی محصول داشته باشند. اینجاست که صفحه پرسش و پاسخ وارد کار می شود.
صفحات پرسش و پاسخ با پاسخ به سوالات متداول به نفع خریدار و فروشنده است. به عنوان فروشنده، نیازی نیست که به سؤالات یکسان پاسخ دهید و مشتریان بالقوه در یک نگاه به پاسخ هایی که می خواهند می رسند.
در اینجا نحوه انجام این کار توسط Dollar Shave Club آمده است:
کوتاه و دقیق است و به مهمترین نکته پاسخ می دهد. با این حال، DSC یک تابع جستجو و یک لینک تماس با مشتری را برای اطلاعات بیشتر ارائه می دهد.
برای محصولات فنی بیشتر، حتما اسناد پشتیبانی را ارائه دهید.
ConvertKit در تقسیم کردن مقالات مرکز راهنمایی خود به دستههایی بسیار عالی عمل میکند تا مشتریان گیج بتوانند به سرعت پاسخ سؤال خود را پیدا کنند.
این همان سؤالات متداول است، حالا بیایید در مورد اهمیت توصیفات بحث کنیم.
شامل گواهینامه ها
قدرت توصیفات را دست کم نگیرید. این که آیا یک مشتری خوشحال در رسانه های اجتماعی شما، از طریق ایمیل یا در صفحه نظرات شما بازخورد مثبت می گذارد، مطمئن شوید که برخی از نظرات را در وب سایت خود ارائه می دهید.
نمایش نظرات خریدارانی که محصول یا خدمات شما را دوست دارند می تواند راهی عالی برای رفع نگرانی های رایج مشتری باشد.
در اینجا یک مثال عالی از Ahrefs آورده شده است :
این شرکت با به اشتراک گذاشتن توصیفات از منابع معتبر، همراه با نمایش اسلاید برای تعامل بیشتر، قدم های بیشتری را طی می کند .
در نهایت با نمودارهای مقایسه به مصرف کنندگان نشان دهید که چه محصولی را بخرند.
مقایسه ایجاد کنید
شاید سرنخ شما تقریباً آماده خرید باشد، اما آنها مطمئن نیستند که کدام محصول برای آنها بهترین است.
ایجاد نمودارهای مقایسه یکی از بهترین راه ها برای ارائه اطلاعات محصول است که مشتریان بالقوه می توانند در یک نگاه آن را جذب کنند.
اگر می خواهید یکی از بهترین نمونه ها را ببینید، کافی است به آمازون بروید. در اینجا یکی از لوسیون های بدن ۴۸ ساعته Nivea آورده شده است :
اگر این ایده را دوست دارید، Convertcart.com نکات بسیار خوبی برای ایجاد نمودارهای موثر برای محصولات شما دارد ، از جمله نمایش واضح اثبات اجتماعی و ایجاد یک CTA موثر.
اجازه دهید این بخش را با چند روش دیگر برای بهبود هزینه جذب مشتری کامل کنیم:
- با بررسی سرعت سایت، عملکرد و نرخ رها شدن سبد خرید، روی بهینه سازی تبدیل وب سایت خود کار کنید.
- از ابزاری مانند Google Analytics برای ردیابی اهداف خود استفاده کنید و تست تقسیم A/B را انجام دهید تا ببینید چه چیزی بهترین کار را انجام می دهد.
- پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری (CRM). تقریباً تمام شرکت های موفق با خریداران مکرر نوعی از CRM را پیاده سازی می کنند.
به طور کلی، اگر بتوانید فرآیند مورد نیاز برای خرید مشتری را خودکار کنید، CAC کلی را کاهش خواهید داد. با این حال، اگر مشتری شما یک LTV سنگین دارد، می توانید با یک CAC گران قیمت کار کنید.
ارزش طول عمر مشتری
درک هزینه خرید می تواند کسب و کار شما را به سطح بالاتری برساند. با این حال، نگاه کردن به آن در ترکیب با ارزش طول عمر شما معمولا ایده خوبی است.
ارزش طول عمر مشتری و هزینه جذب مشتری (CAC) در تجزیه و تحلیل کارایی و سودآوری کلی یک شرکت ضروری است.
هنگامی که CLV و CAC با هم استفاده می شوند، بینش های ارزشمندی را در مورد اثربخشی استراتژی کسب و کار شما ارائه می دهند. با درک هر دو معیار، می توانید ارزیابی کنید که آیا سرمایه گذاری شما در به دست آوردن مشتریان نتیجه می دهد یا خیر.
افزایش سود کسب و کار شما
جی آبراهام ، استراتژیست اجرایی و رهبر فکری یک بار گفت سه راه برای افزایش سود کسب و کار شما وجود دارد.
تو می توانی:
- خریداران بیشتری دریافت کنید
- ارزش هر فروش را افزایش دهید
- مشتریان فعلی را به خرید بیشتر تشویق کنید.
بیایید از نزدیک به این استراتژی ها نگاه کنیم.
نرخ های نگهداری
با کار بر روی نرخ های نگهداری خود، می توانید تعداد خریداران را بدون به دست آوردن هیچ مشتری جدیدی افزایش دهید.
فقط تمرکز بر حفظ می تواند حاشیه سود شرکت را کاملاً تغییر دهد.
تحقیقات نشان می دهد که افزایش نرخ حفظ مشتری به میزان ۵ درصد، سود را بین ۲۵ تا ۹۵ درصد افزایش می دهد.
من قبلاً در مورد برخی از استراتژی های نگهداری خاص بحث کرده ام. مقاله من توضیح داد که نرخ حفظ شما می تواند با خوشحال کردن مداوم مشتریان و یادگیری بهبودهایی که آنها می خواهند افزایش یابد. این تمام چیزی است که در آن وجود دارد.
ارزش های فروش فردی را افزایش دهید
برای افزایش ارزش طول عمر هر مشتری، از یک روش آزمایش شده استفاده کنید.
احتمالاً این عبارت را میدانید، “آیا با آن سیب زمینی سرخ کرده میخواهید”. این یک افزایش فروش در طبیعی ترین شکل آن است. زنجیره های فست فود سال ها از این روش استفاده کرده اند و به این زودی ها استفاده از آن را متوقف نخواهند کرد.
جدا از افزایش فروش، می توانید از اصول روانشناسی برای افزایش ارزش هر فروش استفاده کنید.
چند راه برای انجام این کار این است که یک محصول با کیفیت تر را به خط تولید خود اضافه کنید. از طرف دیگر، تاکتیک دیگری را از آمازون قرض بگیرید و ویژگی «تکرار خرید با هم» را ارائه دهید.
اگر تا به حال از آمازون خرید کرده باشید، می دانید که این سایت خریدهای کوچک اضافی و مکمل را توصیه می کند. هر چیزی که بفروشید، تقریباً مطمئناً می توانید محصول دیگری را پیدا کنید که مکمل آن باشد.
فرکانس خرید را بهبود بخشید
چطور می تونی این کار رو بکنی؟ ساده است!
تعامل با مشتریان خود از طریق ارسال محتوای مفید و تنظیم پیشنهادات تبلیغاتی مرتبط با علایق آنها مهم است.
با استفاده از تکنیک های بازاریابی مبتنی بر داده مانند کمپین های ایمیلی و پیشنهادات هدفمند برای تشویق مجدد خرید از مشتریان فعلی. پس شما می توانید:
- پیامها را بر اساس رفتار خرید قبلی سفارشی کنید و پیشنهادات شخصیسازی شده ارسال کنید تا آنها را ترغیب به خریدهای اضافی با کسبوکار شما کند.
- ارسال ایمیل یادآوری های مکرر با پیشنهادات ویژه یا تخفیف های متناسب با خریداران.
- با تشویق مشتریان از طریق برنامه های پاداش یا باشگاه های وفاداری، خریدهای تکراری را تشویق کنید.
- هنگامی که خریدار مشترک یک محصول خاص می شود، تخفیف کوچکی ارائه دهید.
همچنین میتوانید مطمئن شوید که آنها از محصولات یا خدمات جدیدی که ارائه میدهید اطلاع دارند، که میتواند انگیزهای عالی برای بازگشت و خرید مجدد با شما باشد.
به طور کلی، بازاریابی هوشمند می تواند به شما اجازه دهد LTV خریدار را به حداکثر برسانید و حداکثر سود را به ارمغان بیاورید.
هزینه جذب مشتری چیست؟
CAC هزینه متقاعد کردن مشتری بالقوه برای خرید یک محصول یا خدمات است. این شامل هر کاری است که برای جذب مشتری جدید انجام می دهید، مانند تبلیغات، کارکنانی که استخدام می کنید و ابزارهایتان.
چه هزینه هایی بخشی از کل هزینه جذب مشتری است؟
CAC شامل تبلیغات، حقوق کارکنان و پیمانکاران، ابزارها، نگهداری موجودی و سایر تاکتیکهای فروش و بازاریابی است.
چگونه هزینه جذب مشتری را محاسبه کنم؟
مجموع هزینه های خود را که برای جذب مشتری صرف می شود در یک زمان مشخص در نظر بگیرید و آن را بر تعداد مشتریانی که در همان زمان به دست آورده اید تقسیم کنید.
چگونه هزینه جذب مشتری را بهبود بخشم؟
اول، روی ارائه ارزش کاربری و ایجاد روابط بهتر با مشتری کار کنید. هر چه مشتری شما راضی تر باشد، احتمال بیشتری دارد که در کنار شما بماند.
علاوه بر این، میتوانید یک برنامه وفاداری معرفی کنید، از فروشهای بالا استفاده کنید، محصولات ممتاز و تخفیفهای کوچک را برای مشترکین ارائه دهید.
نتیجه
اندازه گیری و ردیابی هزینه های جذب مشتری برای سرمایه گذاران و شرکت شما ضروری است.
سرمایه گذاران می توانند از CAC استفاده کنند تا به آنها کمک کند تصمیم بگیرند که آیا فکر می کنند شرکت شما سودآور است یا خیر و اینکه همچنان به سمت جلو حرکت می کند.
کسب و کارها می توانند از هزینه جذب مشتری خود برای تصمیم گیری در مورد نحوه تخصیص منابع و بودجه، استراتژی کمپین های بازاریابی و راهنمایی آنها در فرآیند استخدام و دستمزد استفاده کنند.
چه بخواهید استراتژی CAC یا CAC خود را بهبود ببخشید، هزینه جذب مشتری به اندازه کافی برای محاسبه ساده است. از روش هایی که در اینجا توضیح داده شده است استفاده کنید یا با یک ابزار آنلاین.
از چه تکنیک هایی برای کاهش هزینه های جذب مشتری استفاده می کنید؟